غروب شوم
غروب شوم

غروب شوم

دل نوشته......

دخترم دیروز بردم دکتر حسابی حالمو گرفت .از همه اهل عالم خواهش کردم که براش نذر کنن .بچه ء قبلیش پنج ماهش  که بود افتاد. وحالا دوباره حامله هست.خدا کنه.بچش بمونه.الانم پنج ماهشه.مشکل خاصی داره که کمتر کسی دچار میشن.وقتی از دکتر امدم دلم می خواست به زمین و زمان فحش بدم .انقدر کفر گفتم که نگو ؛آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدایا کی میشه من روی آرامش رو ببینم؟؟؟؟؟؟؟؟؟








نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد