و بلاخره بعد از 8یار امتهان رانندگی برای بار 9 قیول شدم امتهان آیین نامه ی رانندگی رو خیلی برام مشکل بود ولی گذشت
دندون هامم تا حدودی درست کردم و از ضایعگی در آمد فعلا
و نقاشی خونه مون که خیلی بچه ها گیر دادن و گفتن عید به خاطر فوت مادر شوهرم آمدو رفت داریم و برای خاستگاری دخترم وضعیت خونه مون اصلا مناسب نیست من اول خسلی پافشاری کردم که قبول نکنم ولی بعد از ایننکه وامم جور شدو گرفتم دلم گرم شد و زیر بار حرفهاشون رفتم و موافقت کردم
قضیه اینجا تموم نشد و بچه ها روی خوش من رو دیدن برای مبلها و پرده های خونه هم نقشه کشیدن ، و گفتن پرده قدیمی شده و میلها شکسته و حالا که رنگ زدیم اونارو هم باید عوض کنیم اول سرسختی نشون دادم و دعواشون کردم ولی مثل همیشه کوتاه آمدم و راضی شدم و در نهایت با چک و ....انجامش دادم
و تولد داداش کوچیکم بود و داماد جدیدم رو دعوت کرده بودن و داماد برای اولین بار تو جمع فامیل میومد
خدا رو شکر که همه چیز به خیرو خوشی گذشت
تو این مدت کوتاه خیلی اتفاقها افتادو شهادت سردار قاسمی و سقوط هواپیما ی اوکراینی. و درگیری خیلی شدید با روح و ران ما و
مریضی شوهر خواهرم و بستری شدنش تو بیمارستان و سکته قلبی و مغزی با هم
همینجوریشم خیلی آدم پر توقعی بود حالا دیگه بدتر شده و فکر می کنه همه باید هواشو داشته باشن
وشنیدن خبر مریضی دختر خواهر بزرگم نمی دونم تا چه حد میشه به حرفهاشون اطمینان کرد أخه دکترای معمولی رو قبول ندارن و بدون عکس و سونو گرافی و نمونه برداری می گن سرطان سینه داره اول که شنیدم حالم خیلی بد شد امیدوارم که درست نباشه و همه چیز ختم به خیر بشه
و همچنان قبول نشدن در امتهان رانندگی