غروب شوم
غروب شوم

غروب شوم

زیر بار رفتن...

و بلاخره بعد از 8یار امتهان رانندگی برای بار 9 قیول شدم  امتهان آیین نامه ی رانندگی رو خیلی برام مشکل بود ولی گذشت 

دندون هامم تا حدودی درست کردم  و از ضایعگی در آمد فعلا 

و نقاشی خونه مون که خیلی بچه ها گیر دادن و گفتن عید به خاطر فوت مادر شوهرم آمدو رفت داریم و برای خاستگاری دخترم وضعیت خونه مون اصلا مناسب نیست من اول خسلی پافشاری کردم که قبول نکنم ولی بعد از ایننکه وامم جور شدو گرفتم دلم گرم شد و زیر بار حرفهاشون رفتم و موافقت کردم 

قضیه اینجا تموم نشد و بچه ها روی خوش من رو دیدن برای مبلها و پرده های خونه هم نقشه کشیدن  ، و گفتن پرده قدیمی شده و میلها شکسته و حالا که رنگ زدیم اونارو هم باید عوض کنیم اول سرسختی نشون دادم و دعواشون کردم ولی مثل همیشه کوتاه آمدم و راضی شدم و در نهایت با چک و ....انجامش دادم 

و تولد داداش کوچیکم بود و داماد جدیدم رو  دعوت کرده بودن  و داماد برای اولین بار تو جمع فامیل میومد 

خدا رو شکر که همه چیز به خیرو خوشی گذشت


چند ین اتفاق اخیرا ....

تو این مدت کوتاه خیلی اتفاقها افتادو شهادت سردار قاسمی و سقوط هواپیما ی اوکراینی. و درگیری خیلی شدید با روح و ران ما و

مریضی شوهر خواهرم  و بستری شدنش تو بیمارستان  و سکته قلبی و مغزی با هم 

همینجوریشم خیلی آدم پر توقعی بود حالا دیگه بدتر شده و فکر می کنه همه باید هواشو داشته باشن 

وشنیدن خبر مریضی دختر خواهر بزرگم  نمی دونم تا چه حد میشه به حرفهاشون اطمینان کرد أخه دکترای معمولی رو قبول ندارن و بدون عکس و سونو گرافی و نمونه برداری می گن سرطان سینه داره  اول که شنیدم حالم خیلی بد شد امیدوارم که درست نباشه و همه چیز ختم به خیر بشه 

و همچنان قبول نشدن در امتهان رانندگی