چهارشنبه 29 مرداد . چهار روز از وکالت طلاق میگذره و ما هنوز هیچ کاری نکردیم . دنبال وکیل خوب و با انصاف و کار بلدهستم .
تو محل وشهر خودمون تقریبا غیر ممکنه ؛ و جواب نمی ده . چون محیط کوچیکه و نمی خوان انجام بدن خیلی اذیت می کنن .
از تهران افدام کردم و با یک وکیل صحبت کردم . و مدارک لازم رو بهش دادم . و همچنین کل هزینه روپرداخت کردم .
اطرافیام سرزنش می کنن که چرا کل هزینه رو دادی و اون وکیل با چه انگیزه ای دنبال کارت باشه و کارت رو پیگیر کنه .
ومن در جواب فقط می تونم بگم ( درسته اشتباه کردم ) ولی وجدان کاری چی میشه
الان که دوشنبه هست هنوز خبری نشده
وکیله گفت زیاد زمان نمی بره چون توافقی دارن طلاق می گیرن ؛ احتمالا دو هفته بیشتر کار نداره .
منتظر زنگ وکیل هستم. و این انتظار عصبیم میکنه . و بهمم می ریزه .
امیدوارم هر چه زود تر تماس بگیره و تموم شه .
امروز که داشتم از پیاده روی برمیگشتم تو تاکسی یه آشنا رو دیدم .
بهم تبریک گفت : ازدواج دخترم رو ؛ نمی دونستم چی باید بگم .
همش تو زندگیم استرس داشتم . کل عمرم رو با دلشوره و استرس و دلواپسی گذروندم .
دیروز شنبه رفتیم محضر دامادم وکالت طلاق رو به دخترم داد .
تا دو ماه بیشتر اعتبار نداره ؛ بعد دامادم می تونه بره باطلش کنه .
اجبارن دخترم مهرش رو تو م
تقریبا اول ماه رمضان بود . که دحتر کوچیکم حرف از طلاق زد و اینکه دیگه حاظر به ادامه ی زندگی نیست .
و امروز که 17 مرداد هست هنو ز تکلیفش معلوم نیست . چون شوهرش می گه طلاقش نمی ده و..........
منم از این بلاتکلیفی خسته شدم . و دوست دارم هر جه سریعتر تکلیف مون معلوم بشه .
امیدوارم همه ی جونا خوشبخت بشن . همچنین دوتا دوخترهای من