غروب شوم
غروب شوم

غروب شوم

ضربه ی شدید و کار ساز

دختر کوچیکم خیلی باعث آذارو اذیت من میشه ؛از دستش خیلی می رنجم کاراش مثل خنجری می مونه که به قلبم فرو می ره

چندین  ضربه ی بزرگ که باعث بی اعتمادی بین من و خودش رو بوجود آورد رو  بهم زد

که اولیش ؛ برای اولین بار ارتباط پنهانی با اولین مرد زندگیش بود به مدت چند ماهی که البته بعد ها نامزدش شد واون ارتباط در حد زنگ و اس بود

دومین ضربه رو اصرار و پافشاری برای ازدواج با این آقایی که هیچ چیزی شون بهم نمی خورد بود و حتی به قهر باهاش اقدام کردم وتقریبا یه ماهی طول کشید ولی باز بی نتیجه بودو ....سر انجام با هم عقد کردن

سومین ضربه رو  موقعی که اقدام برای بهم زدن این عقد کرد و سر انجام طلاقش رو گرفت

چهارمین ضربه رو موقعی زد که با دوستش هم خونه شد و به اسم ادامه ی تحصیل خودش رو از ما جدا کرد و ....وارد دنیای دیگه ای شد

واین شروع بی بندوباری و بی حجابی و بی دین و ایمون و لامذهب بودنش شد و این آخرین خنجر به قلبم چه کار ساز بودو منو از پا در آورد

همه ی اینا به خاطر علاقه ی زیادی بود که داشتم نسبت بهش و نمی خواستم شکسته شدن ویا به قول امروزی افسرده شدنش رو ببینم

حماقت کردم و راه رو اشتباه رفتم ؛کاش میموندو افسورده میشد بهتر از این بود که نمازش رو ترک کنه و بی نماز بشه

کاش افسرده میشدو بیحجاب نمیشدو با بد حجابیش جونای مردم آسیب نمی دیدن

کاش می موندو افسورده میشد ولی بی بندو بار نمیشد و عاقبت خودش رو خرج لحظه های زود گذر نمی کرد

خیلی پشیمونم و خودم رو لعن و نفرین می کنم وحال دیوانه وار در فکر راه چاره ای هستم

خدایا کمکم کن یعنی میشه که درست بشه

یعنی می تونم این اشتباه بزرگ رو جبران کنم

میشه این حماقت و نادونی رو که از علاقه ی سرچشمه گرفته و همه چیز رو نابود کرده رو از نو بسازم

خدایا کمک کن کمک