غروب شوم
غروب شوم

غروب شوم

شکستن

......... اون معتادو بدبین هر موقع چیزی رو که مصرف میکنه کم یا زیادکنه رفتارش بامن عوض می شه؛یک ساعت  عاشقمه یک ساعت دیگه می خواد سر به تنم نباشه از ابراز علاقه ای که بهم می کنه متنــــــــــــــــفرم .اگه دادو بی دادهای من نباشه می خواد از زیر کار در بره و بمونه تو خونه .اون فقــــــــــط وفقـــــــــط خواب؛سیگار کشیدن؛تلوزیون دیدن وخوردن رو دوست داره و هیچ وظیفه ای رو تو زندگی گردن نگرفته.همهء مسولیت زندگی تنها روی دوش منه ؛گاهی احساس می کنم کمرم  زیر بار زیاد خــــــــــــم می شه وگاهی صدای خورد شدن استخوانم رو می شنوم.خیلی دوست دارم بنویسم.....ولی آرامش ندارم!!!!!!!!انشاءا.... تو فرست بعد




نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 12:00

دقیقاًمثل همسرمن

متاسفم گلم
احساس همدردی من رو بپذیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد