خدایا ...هزاربار شکرت ...
خدارو شکر ؛خدارو شکر یک ماه گذشت و حال هر دو شون هم دخترم هم نوه کوچولوم خوبه ومن هنوز نتونستم برم خونه مون ؛خیلی دلم می خواد برم خونمون ولی تا چلم دخترم باید خونشون بمونم . چون بعضی ها مخصوصا فامیل های شوهرش خیلی خرافاتی هستن و میگن تا چهل نباید تنها باشه اگه باشه ............... بعد از اینکه چله اش تموم شد باید برم ولی می دونم دیگه نمی تونم و طاقت نمی یارم بدون این بچه ها ؛خیلی بهشون عادت کردم . فکر می کنم یک لحظه هم غیر ممکنه